محرم 93
کــــربلا آتش به جــان آســــمان ها می زند
کــــودک بی شــــیر را بر دست بابا می زند
آقا رادین دومین محرم زندگیشو تجربه کرد و عزاداریها رو دید ، لباس سقایی پوشید و با مامان نازیلا ، مادر جون و خاله ها به همایش شیرخوارگان حسینی رفت . پسر خوشگلم دو روز بعدم با پدر جونش برای اولین بار به دسته عزادری حسینیه اعظم زنجان رفت و برای امام حسین سینه زد. الهی قربون اون دستای کوچولوت برم ،حالا دیگه هر وقت صدای نوحه و مداحی می شنوی شروع می کنی به سینه زدن. پسرم شام غریبان هم، به یاد بازمانده های کربلا شمع روشن کرد.
راستی عزیزم این ماه به برکت آقا امام حسین کاملا راه اوفتادی . وای که چقدر ماخوشحالیم و همش در حال ذوق کردن و لذت بردن از تماشای راه رفتنت هستیم. خدایا شکرت.
خـدایا! در سخت ترین لحظه ها یاریگرش باش تا همیشه بتونه همچون نوری در تاریک ترین
و سخت ترین لحظه های زندگی اش بدرخشه و در ناممکن ترین موقعیت ها عاشقانه
مهر بورزه....
مراسم شیرخوارگان حسینی
دسته عذاداری حسینیه اعظم زنجان
شام غریبان
پسر خوشگل حسینی من
وزن و قد 15ماهگی پسر عزیزم وزن: 11 کیلوگرم قد: 84سانتی متر