دومین ماهگرد تولد پسر عزیزم رادین

به تمام خوبی ها و پاکی ها و مقدسات سوگند

 به عشق دیدن لبخند توست

 که به این دنیا پایبندم

 دلبندم 

پسر شیرین من ؛

دو ماهه که پیش ما هستی و همه چیز خوب و عالیه .

این ماه، واکسنت رو هم زدیم.  قربون پسر گلم بشم که مثل فرشته ها خوابیده بود وموقع زدن واکسن به پاش کمی گریه کرد و وقتی مادر جونش بغلش کرد آروم شد.

ممنون که اینقدر خوب بودی.

بعد از چهلمت برای ختنه وقت گرفتیم. نمی دونی چه روز سختی بود من و بابایی و مادرجون شما رو بردیم دکتر. با این که به پدر جون چیزی نگفته بودیم، خودشو رسونده بود  وخیلی هم نگرانت بود من اصلا" نمی تونستم نگاه کنم اشک تو چشام جمع شده بود و فقط برات دعا می کردم  شما هم کمی گریه کردید  فدای قطرهای اشک زلالت... به هر حال تموم شد و تو پسر گلم  زود زود خوب شدی.

عزیز دلم حالا میخوام از شیرینی های این ماهت  برای شما پسریکی یکدونم بنویسم :

رادین جونم دیگه میتونی سرتو نگه داری و کنترلش کنی .

وقتی روتو با پتو میکشم پاهای کوچولوتو تند تند تکون میدی و پتو رو از روت باز میکنی.

از بازیهایی که خاله نیلوفر و  پدر جون باهات می کنن خیلی خوشت میاد بهشون نگاه میکنی و میخندی.

جدیدنم یاد گرفتی ذوق میکنی و حموم کردنو خیلی دوست داری .

خیلی هم قلقلکی هستی، بخصوص وقتی مادر جون می خواد لباسات عوض کنه کلی می خندی، ماهم عاشق خنده های شما هستیم.

امان از این نفخ شکمت که  هنوزم ادامه داره و اذیتت میکنه و شما پسر عزیزم  همچنان به شب زنده داریتون ادامه می دید و من و مادر جون  را تا ساعت شش هفت صبح بیدار نگه می دارید.

  وزن و قد 2 ماهگی پسر عزیزم       وزن: 200/5 کیلوگرم         قد: 58سانتی متر 

زمانی که فرشته کوچکم را درآغوش می کشم خدای بزرگ را شکر می کنم که این گل زیبای بهشتی را به من هدیه داده تا وقتی که دل شکسته از رسم زمونه بغلش می کنم و او چشم در چشم، به من خیره میشه و با اون صورت قشنگش به من لبخند می زنه تموم خستگی ها و دلتنگی هام از بین بره.

دوستت دارم، قــدر مهربانیِ خدا...

فدای اون گریه هات

عروسک خوشگلم