رادین جونمرادین جونم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

قشنگ ترین بهانه زندگیم

آقا رادین واولین غذای زندگی

پسرم زیبا گلم ای عشق من در نگاهــم از همه عالم سری کاش می شد تا ببینی در دلم کز همــه خــوبان عالــم برتری   اول اسفند 92، یه هفته مونده بود تا شش ماهگی شما پسر گلم تموم شه که من و مادر جون فرشته مهربون به توصییه آقای دکتر مهربنتون تصمیم گرفتیم برای شما غذا درست کنیم. اولین غذای عمر آقا رادین. یه غذای تاریخی برای مامان نازیلا و شاید بعدها برای تو پسر نازم وای که چقدر لذت بخش بود این آشپزی.  هممون ذوق کرده بودیم . آره ناز گل مامان یه قدم دیگه رو به جلو گذاشتی و بزرگ شدی. پدر جون برات بادام تازه گرفته بود و مادر جون زحمت کشیده بود آسیابش کرده بود تا برای شما حریره بادام درست کنیم. دست هر دوشون...
8 مهر 1393

به یاد 6 ماه پیش

  گل گندمم؛ خوشه ی طلایی من ! به یاد 6 ماه پیش می نویسم ... به یاد صد و هشتاد روزی که گذشت ! به یاد تمام چهار هزار و سیصد بیست ساعت با هم بودن ! به یاد تک تک دقایق و ثانیه و لحظه هایش ... که عزیزترینِ لحظه هایم بودند ! بی شک، ناب ترینشان ... لحظه های مادر بودن !   پسرم دوستت دارم:   پسر عزیزم من لثه های بی دندانت را دوست دارم. من انگشتان خیس تو را که مکیده ای دوست دارم. من غلت زدن های مکرر تو را دوست دارم. من نگاه زیبا و کنجکاوانه تو را دوست دارم. من خنده های بلند  تو را دوست دارم. من لحظه ای را که پاهای کوچکت را ب...
29 شهريور 1393

سومین ماهگرد تولد پس عزیزم رادین

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش           می سپارم به تو از چشم حسود چمنش   3 ماهه که مادرت شدم ! 3ماهه هر شب، به تو نگـــاه کردم و چشمام رو بستم . 3 ماهه به محــض بیدار شدنم تو بودی جلوی چشـــــمام . 3 ماهه شدم رادین ، و کمتر نازیلا ! 3 ماهه که عاشقی کردم با تو . 3ماه بوسیدمت، بوییدمت، دیـــــدمت ! مدهوش تو شدم . رادینم اگر چه در این ماه اوقات تلخی داشتم که مسببش حسادت جاهلان ولی بدون عزیزم تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هرجا بروی دلم دنبال تو میرود ... عشق تو ،حضور تو ، به م...
25 شهريور 1393

دومین ماهگرد تولد پسر عزیزم رادین

به تمام خوبی ها و پاکی ها و مقدسات سوگند  به عشق دیدن لبخند توست  که به این دنیا پایبندم  دلبندم     پسر شیرین من ؛ دو ماهه که پیش ما هستی و همه چیز خوب و عالیه . این ماه، واکسنت رو هم زدیم .   قربون پسر گلم بشم که مثل فرشته ها خوابیده بود وموقع زدن واکسن به پاش کمی گریه کرد و وقتی مادر جونش بغلش کرد آروم شد. ممنون که اینقدر خوب بودی. بعد از چهلمت برای ختنه وقت گرفتیم. نمی دونی چه روز سختی بود من و بابایی و مادرجون شما رو بردیم دکتر. با این که به پدر جون چیزی نگفته بودیم، خودشو رسونده بود  وخیلی هم نگرانت بود من اصلا" نمی تونستم نگاه ک...
22 شهريور 1393

هفت مهر 92

امروز ، روز 7 اُم مهر ماه ! ماهگرد آمدن تو ، سالگرد آمدن من ... چقـدر این " هفت " را دوست دارم .  7 برای ما دو نفر پر از خاطره س ، هفت تو ، هفت من ! و هفت آســــــــــــــــمان خدا ... باشد برایت 7 بهشت خداوند و 70 هـــزاران آرزوی خوب ! رادین عزیزم بیا سال بعد هفتامون رو یکی کنیم ، پس قرارمون یا 7 شهریور 93  روز تولد تو یا 7 مهر 93 روز تولد من.   دوستت دارم ♥ پسر عزیزم: شاد باش و شاد زندگی کن ، که شـادی امتداد خداست عکس یک ماهگی آقا رادین در آتلیه خاله نیلوفر   خاله نسیم و خاله نیلوفر به همراه آقا رادین این ...
18 شهريور 1393

اولین ماهگرد تولد پسر عزیزم رادین

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هــــر جـــستجوی منی تمـــاشـــای تو عین آرامــــــشه تو زیبــــــــا ترین آرزوی مـــــنی رادینم قلبم نفسم زندگیم یک ماهگیت مبارک . شاهزاده من 1 ماهه شدی . یک ماه سخت اما شیرین و خواستنی.   سخت از اون جایی که پسرم شما اکثر شبها رو تا صبح بیدار میموندی شاید دل پیچه داشتی و شاید هم شب و روز دنیای ما با شب و روز  بهشت شما فرق داشت و از یک طرف  عزیز دلم، منم هنوز خوب نشده بودم راستشو بخوای بدتر هم شده بودم حتی یک شب کل بدنم خشک شد طوری که اصلا" نمی تونستم حرکت کنم و تنها چیزی که مثل همیشه دلگرمم می کرد وجود یه فرشته آسمو...
15 شهريور 1393

هدیه

حســــــــ بودنت قشنگ تریـــ ـــ ــن حس دنیاست تو ڪـﮧ باشی .. هر روز را .. نـــ ــــــ ــــ ـــــه! هر ثانیه را ..عشــ ♥ ــ ــ ♥ ـق است !!   شاهزاده من در جشن نامگذاری تو شده بودی تک گل رز باغ دنیا، شمیم عطر خوشت همه فضا رو آکنده کرده بود. عشق من، ستاره ای بودی که می درخشیدی و مورد توجه همگان بودی. کلی هم هدیه گرفتی . دست همه درد نکنه عکس هدیه هاتو می ذارم تا برات به یادگاری بمونه.   پسر عزیزم برای تو زندگی میکنم و به عشق تو زنده هستم, اگر نباشی دیگر نیستم.   رادین جونم بعد مراسم نامگذاری راحت و آروم تو گهوارش خوابیده زنجیر با ون یکاد قرمز ه...
12 شهريور 1393

جشن نامگذاری

فرزند یکدانه مادر   پسر عزیزم امروز بهانه اي بزرگ براي شاد بودن و خنديدن و شانه بالا انداختن دارم امروز طليعه ي زيباي سحرگاهان درخشان تر و زيباتر از هميشه مي تابد زیرا که از دل شهریور پروردگار موجودي با لطافت بهشت تقديم لحظه هايم كرده است، پسری دوست داشتني كه  همسفر سفر زندگيم خواهد ماند و با مهرباني ابدي و وصف ناپذير واژه مادربودن را برايم معنا خواهد كرد. پس چه زیباست که برای آمدنت جشن بگیریم و همگان را در این جشن و شادی شریک خود بدانیم.   پنجشنبه 14 شهریور 92 هفت روز بود  که از فرشته های آسمان جدا شده بودی و اومده بودی بغل من، وقتی تهران ...
2 شهريور 1393

مادر که میشوی ....

مادر که میشوی :  تمام زندگیت میشود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیری فرزندت ... مادر که میشوی :   بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات ...   پسر عزیزم وقتی بهوش اومدم حالم خيلي بد بود، چشمامو که باز کردم تو رو آوردن پیشم، تو اون لحظه با ديدن تو انگار تمام دردهام برطرف شد ، و خدا رو به خاطر تو فرشته كوچولوي نازم شكر كردم. خدایا همیشه نگهدارش باش، .... فرشته نازمو خانم پرستار گذاشت تو بغلم و شما هم بالافاصله شروع کردی به شیرخوردن مثل ماه تو آسمون بودی، آروم و درخشان، اصلا" گریه نمی کردی،  صدای گریه های نوزادا  از اتاقای دیگه می اومد، من به مادر ج...
27 مرداد 1393