به یاد 6 ماه پیش
گل گندمم؛
خوشه ی طلایی من!
به یاد 6 ماه پیش می نویسم...
به یاد صد و هشتاد روزی که گذشت!
به یاد تمام چهار هزار و سیصد بیست ساعت با هم بودن!
به یاد تک تک دقایق و ثانیه و لحظه هایش...
که عزیزترینِ لحظه هایم بودند!
بی شک، ناب ترینشان...
لحظه های مادر بودن!
پسرم دوستت دارم:
پسر عزیزم من لثه های بی دندانت را دوست دارم.
من انگشتان خیس تو را که مکیده ای دوست دارم.
من غلت زدن های مکرر تو را دوست دارم.
من نگاه زیبا و کنجکاوانه تو را دوست دارم.
من خنده های بلند تو را دوست دارم.
من لحظه ای را که پاهای کوچکت را به سمت دهانت می بری و آنها را می مکی دوست دارم .
من بیداری های شبانه ام را دوست دارم.
من خستگی هایم را دوست دارم.
من غرق شدن در دنیای کودکی تو را دوست دارم.
نیم سالگیت مبارک باشد آقای کوچک!
وزن و قد 6 ماهگی پسر عزیزم وزن: 500/7 کیلوگرم قد: 69سانتی متر
شاهزاده 6 ماهه من
پسرم در حال روروک سواری
آقا خوشگله داشتن تشریف می بردن دردر
نازبشی عزیز دلم
آقا رادین مشغول عملیات پا خوری!
قربونت برم من
خوشگل آقا که می گن شماييد!
اینم عکس 5 ماهگی آقا رادین
آقا رادین بعد حموم با کلاه موشی که خاله نسیم دوخته تو بغل مادر جونش مشغول کنجکاوی هستند
4 ماههگی پسر گلم
آقا رادین رفتن رو میز نشستن تا حواس خاله نیلوفر پرت کنن و برگه امتحانی بچه ها رو که خاله در حال تصحیح هستند خط خطی کنن.این شاا... شما هم یه روزی مثل خاله می شید استاد دانشگاه!
پسرنازم تو بغل پدر جونش